انتقاد بدون تعارف روزنامه «جمهوری اسلامی» از سفر رئیسی به چین/ پکن «وعده سر خرمن» داد / فردای پایان سفر، دلار به ۴۶ هزار تومان رسید
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۰۳۷۰
اصل سفر رسمی مسئولان کشور به خارج، امری طبیعی است که در دوران تمام دولتها انجام میشود و برای گسترش روابط بینالملل ضرورت دارد. بنابراین، کسانی که اصل سفر رئیس جمهور رئیسی به چین را زیر سؤال میبرند، سخن مقبولی ندارند. ایرادی اگر وجود دارد و اگر قرار است علامت سؤالی در مقابل این سفر گذاشته شود، باید درباره زمان سفر و محتوای آن باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره زمان سفر این سؤال اساسی وجود دارد که چرا رئیس جمهوری اسلامی ایران قبل از آنکه رئیس جمهور چین بابت موضعگیری ضدتمامیت ارضی ایران در سفر آذرماه خود به عربستان عذرخواهی کند یا آن را تصحیح نماید، به پکن سفر کرد؟
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در سفر آذرماه امسال خود به عربستان، پای بیانیه مشترکی با عربستان را امضا کرد که در آن علیه فعالیتهای هستهای ایران موضعگیری شده و کشورمان به دخالت در کشورهای منطقه و حمایت از تروریسم متهم شده بود. علاوه بر این، رئیس جمهور چین در همان سفر از ادعای موهوم امارات نسبت به جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) حمایت کرد و مالکیت ایران بر این جزایر را زیر سؤال برد. در همان زمان، وزارت امور خارجه کشورمان به دنبال اعتراضات گسترده رسانهها به مواضع ضدایرانی رئیس جمهور چین، نسبت به این اقدام شیجین پینگ واکنش نشان داد و به صورت ملایمی از دولت چین گلایه کرد. معاون نخست وزیر چین نیز یک هفته بعد به تهران سفر کرد و درصدد توجیه موضعگیری شیجین پینگ برآمد که مقبول واقع نشد و رسانهها آن را ناکافی دانستند و خواستار عذرخواهی رسمی رئیس جمهور و دولت چین شدند و البته تاکنون خبری از عذرخواهی و تصحیح این موضع ضدایرانی نشده است.
براساس قواعد حاکم بر روابط بینالمللی، سفر رئیس جمهور رئیسی به چین قبل از آنکه چین رسماً به خاطر مواضع ضدایرانی شیجین پینگ از دولت و ملت ایران عذرخواهی کند، اقدام درستی نبود. با اینحال، وقتی خبر این سفر منتشر شد، تصور این بود که در جریان سفر رسمی بلندپایهترین مقام اجرائی کشورمان به پکن، مقامات چینی درصدد جبران برخواهند آمد و رئیس جمهور این کشور سخنی خواهد گفت و یا در بیانیه مشترک نکتهای گنجانده خواهد شد که اقدام خلاف آقای شیجین پینگ تصحیح شود.
بررسی محتوای سفر رئیس جمهور رئیسی به پکن نشان میدهد نهتنها دولت چین حاضر به تصحیح موضع ضدایرانی شیجین پینگ نشد، بلکه از هیأت بلندپایه ایرانی این امتیاز بسیار مهم را گرفت که بر تعلق تایوان به چین تأکید کند بدون اینکه مابازاء آن را با تأکید چین بر تعلق جزایر سهگانه خلیج فارس به ایران دریافت نماید!
در جریان سفر رئیس جمهور رئیسی به پکن، سه نکته در تبلیغات رسمی برجسته شد. یکی استقبال رسمی بود که از مصادیق «آفتابه لگن هفت دست» بود و چیز تازهای نبود به ویژه آنکه رئیس جمهور چین حاضر نشد تا کنار خودروی رئیس جمهور کشورمان بیاید. دوم اینکه بر اجرائی شدن قرارداد همکاری ۲۵ ساله دو کشور تأکید شد که آنهم اولاً به مثابه وعده سرخرمن است و ثانیاً از جهات مختلف زیر سؤال قرار دارد. و سوم اینکه در بیانیه پایانی سفر، بر چین یکپارچه تأکید شد، یعنی هیأت ایرانی بر تعلق تایوان به چین تأکید کرد بدون آنکه دولت چین را وادار کند به مالکیت ایران و بر جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اعتراف و موضع خلاف رئیس جمهور شیجین پینگ را تصحیح کند. بدین ترتیب اگر تا اینجای سفر را ارزیابی کنیم، در ادامه تبلیغات پرسروصدای «آفتابه لگن هفت دست» باید بگوئیم «شام و ناهار هیچی»! یعنی مقامات چینی حاضر نشدند قوری ما که در عربستان شکستند را حتی بند بزنند.
باقی میماند این واقعیت مهم که چین هم مثل آمریکا و اروپا و روسیه درصدد جلب منافع خود است و در غیرقابل اعتماد بودن با آنها تفاوتی ندارد. ما نباید تصور کنیم با وعدههای دولت چین گشایشی در اقتصادمان پدید خواهد آمد همانطور که دیدیم در روز بعد از پایان سفر رئیس جمهور به چین، دلار به ۴۶ هزار تومان افزایش یافت. دولتمردان ما باید این واقعیت را درک کنند که به جای دل بستن به قوری بند نزده چینی، به سراغ سیاست متوازن بینالمللی بروند که تنها راهحل مشکلات کشور است.
بیشتر بخوانید:
«بیتفاوتی بازارها» به سفر رئیسی به چین / دیپلماسی ایران زیر سایه «تحریمها»ست
رئیسی، «راهبرد ملی ایران» را نقض کرد / قوچانی: امپریالیسم چین علیه ایران، محصول برهم خوردن استراتژی «موازنه منفی»
کاسبکاری ریشهدار تاریخی / روایت مستند هاشمی از تاخیر و نقض چین و روسیه در اجرای قراردادهای خود با ایران
آخوندی دو مستند بدعهدی پکن را رو کرد / اتکا به چین، امری موهوم است
روزنامه دولت: بیانیه چین و عربستان، قابلپذیرش است / معنای بخش جزایر ایرانی بیانیه، همسویی پکن و ریاض نیست
۲۱۲۲۰
کد خبر 1733071منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سیاست خارجی سیدابراهیم رئیسی پکن جمهور رئیسی رئیسی به چین جمهور چین دولت چین سفر رئیس شی جین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۰۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950